ناتی داگ (Naughty Dog) تریلر رونمایی اثر جدیدش را در اپیزود دوم بازی The Last Of Us Part 2 تعبیر میکند و نفرت، انتقام، عذاب وجدان و عصبانیت در الی و مخصوصا ما را به حد غیرقابل تصوری میرساند. برای بررسی داستان اپیزود جدید The Last Of Us Part 2 و تاثیرات احتمالی مرگ جوئل (Joel) همراه فارسی شو باشید.
تذکر: این مقاله بیشتر در مورد بررسی داستان و روایت نسخه جدید این بازی خواهد بود. اگر تجربهی این نسخه را نداشتهاید یا مشغول تماشای اپیزودها در بخش نمایش اپیزودیک شبکه فارسی شو هستید، لطفا این را مطلب را دنبال کنید و از مطالعهی بررسی کلی بازی last of us 2 خودداری کنید.


یک تریلر و رازهایی که در آن نهفته بود…
تریلر رونمایی از بازی را یادتان هست؟ باید باور کنیم که این تریلر با ما رو راست نبود اما دروغی هم در کارش نبود! زمانیکه نیل دراکمن (Neil Druckmann) در مورد نفرت احتمالی بازیکنان از نسخهی دوم صحبت میکرد، به این تریلر فکر میکردیم و با خودمان میگفتیم: خدارو شکر! لااقل شخصیت های محبوبمان را دیده ایم؛ آنهم درست بعد از اتفاق نامعلومی که باعث شده تا اهالی آن کلبه به شیوه ی بی رحمانهای توسط الی کشته شده باشند.
خدا را شکر میکردیم که بعد از هفت سال انتظار، قرار است با جوئل و الی، داستان یک انتقام و تسویه حساب نهایی با گروهک تقریبا نابود شدهی فایرفلای را تجربه کنیم. داستانی که البته من را نیز نگران میکرد، در بررسی کلی بازی the last of us 2 هم اعتراف کردم که به داستان بازی بدبین بودم؛ از اینکه قرار است دنبال انتقام خون کسی که احتمالا بهش اهمیتی ندهیم برویم و ساعت ها به تماشای افت داستان بازی اسطوره ای کنسولمان بنشینیم.
آخر نمی شود که دوباره با گروهی سروکله بزنیم که جوئل سرکردهی آنان را کشته و تمام تیم پزشکی آن را به کام مرگ کشیده است؟! آن هم با چه انگیزهی ممکنی؟ زمانی که نیل دراکمن در مورد تم داستان بازی the last of us 2 صحبت میکرد، تقریبا تمام تصوراتمان صرف حس انتقام ناشی از دست دادن عشق دوران نوجوانی الی خرج میشد؛ حسی که برای من قابل قبول نبود، شما را نمیدانم؟! تنها آرزویم، پرداختن بیشتر و بیشتر کارگردان بر روی زندگی الی و عشق جدیدش بود، تا وقتی که احساس کنم حالا میتوانم من نیز با الی، عاشق معشوقهی زندگی او شوم؛ حالا میتوانم زندگی این زوج را جدی بگیرم و اختلال پس از حادثهی الی پیش از شروع گیتار زدن او را بیشتر احساس و درک کنم (منظورم لرزش انگشتانش است که یکی از علائم جدی بیماری PTSD به شمار میرود).
به همین خاطر است که میگویم تریلر بازی با ما رو راست نبود! به چه مسائلی فکر میکردیم و چه اتفاقاتی رخ داد؟! اما نمیشود تریلر بازی را فقط یک حرکت تبلیغاتی برای فروش هر چه بیشتر نسخه ی جدید بازی ناتی داگ تصور کرد. نمیشود آن را یک دروغ دانست. بازی the last of us 2 از همان ابتدا نشان داده است که قرار نیست تنها با یک بار بازی کردن، یک بار تماشا کردن داستان و حتی یک بار دیدن یک تریلر تمام ابعاد لایه لایهی خودش را به شما نشان دهد؛ در ادامه ی این مقاله این موضوع را به شما اثبات میکنم.
قاتلت را نجات بده…
اپیزود دوم بازی the last of us 2 با در دست گرفتن شخصیت ابی (Abby) شروع میشود، هنوز نمیدانیم هدف اصلی او کیست تا اینکه بعد از یک فرار ناموفق از دست افراد آلوده، توسط جوئل و برادرش تامی نجات داده میشود. ریتم تند بازی و اکشن بینظیر آنها آنقدر عالیست که با خودم تصور میکردم چقدر خوب میشد که جوئل و ابی را بازهم با یکدیگر ببینیم و ماجراجویی آنها برای رسیدن به شهرک جکسون تمام نشود. تا اینکه لحظهای که ترس را در وجودمان میاندازد، فرا میرسد؛ قیافهی ابی بعد از شناختن جوئل و برادرش آنقدر در شوک فرو میرود که میتوان حدس زد، قرار نیست اتفاق خوبی بین این دو شخصیت بیافتد ولی همکاری آنها در ادامه ما را به آن رویای شیرین ترکیب جوئل و ابی امیدوار میکند؛ امیدی که خیلی زود در دقایق بعد دود هوا میشود و جایش را با عصبانیت و عذاب وجدان جایگزین میکند.
باید اغراق کنم، دیوانه ترین فرضیه ممکن برای ترکاندن مغز مخاطب، ترکاندن ناگهانی پای جوئل توسط کسی بود که تا دقایقی پیش از او تا حدودی خوشمان آمده بود. ناتی داگ و نیل دراکمن میدانستند با انتخاب این خط داستانی، قرار است لااقل نیمی از طرفدارانشان را از دست بدهند و بقیهی طرفداران را به مدیومی که بیشتر شبیه به یک فیلم سینمایی بی رحم درگیرکننده و درام است تا یک بازی پساآخرالزمانی اکشن، دعوت کنند.
شاید از میان لحظات سکانسهای شکنجه جوئل و ناتوانی الی در نجات او، دیالوگ Joel Fucking Get Up الی را به یاد آورید ولی مهمترین لحظه در میان سکانسهای کلبهی شکنجه، نه زجه زنی و خط و نشان کشیدن الی برای دیگران است و نه واکنشهای عجیب اطرافیان ابی درمورد تمام نکردن کار الی و تامی!
جوئل: تو کی هستی؟
ابی: حدس بزن!
جوئل: چرا اون جملاتی که تمرین کردی بگی رو نمیگی و کارو تموم نمیکنی؟
اپیزود دوم the last of us part II
مهمترین لحظه زمانیست که متوجه میشویم، شخصیت محبوبمان آنقدر دشمن دارد، آنقدر گذشته ی کثیف و تاریکی دارد که حتی زحمت حدس زدن برای شناختن بیشتر قاتلش را نداشته باشد. او آنقدر نسبت به گذشتهاش احساس شرم و عذاب وجدان دارد که در لحظات واپسین عمرش نیز، ذرهای برای بودن در این دنیای پساآخرالزمانی تلاش نکند. ما همیشه جوئل را در کنار الی، شخصیتی زیبا و پدرانه تصور کردهایم اما ناتی داگ در نسخهی دوم، او را با نتیجهی اعمال گذشتهاش روبه رو میکند.
شاید از خودمان بپرسیم که چرا نباید به جوئل فرصتی برای جبران گذشتهاش داد؟ در جواب باید بگویم که دراکمن این کار را در نسخهی یک انجام داد و قوس شخصیتی بزرگی برای این شخصیت درنظر گرفت اما آنچه که در این سکانسها دیدیم، فارغ از اینکه چقدر تلخ بودند و ما را در شوک فرو بردند، لحظاتی بودند که جوئل آرزوی آن را داشت. اگر به اولین سکانس اپیزود اول دقت کنید، میتوانید گوشهای از عذاب وجدان و درد درونی جوئل از آن کشتار را ببینید، کشتاری که تنها بخش کوچکی از گذشته ناشناخته جوئل، پیش از ورود الی به زندگی او بود. پس باید به او حق بدهیم که حتی تلاشی برای وقت خریدن برای اندکی زندگی را نیز نکند.


اما چه بر سر مخاطب می آید؟
روی صحبت من در مقاله با مخالفان داستان این بازی نیست! به تمام کسانی که صرفا دنبال یک بازی بزن بزن با یک داستان قابل قبول هستند حق میدهم. ناتی داگ نسخه the last of us 2 را به مذاق گیمرها نساخت و انگار قرار نیست در ادامه نیز این اتفاق در نسخه احتمالی بعدی رخ دهد. اگر شما جزو این دسته از گیمرها باشید، احتمالا از اینکه الی را بخاطر دیر بلند شدن از خواب، برف بازی، عشق بازی با معشوقهی جدیدش و تمام دلایلی که موجب شد تا او دیر جوئل را پیدا کند سرزنش میکنید یا از اینکه نیل دراکمن، کنترل بازی قاتل شخصیت مورد علاقهاتان را به شما سپرد تا مرگ جوئل را در بهت باورنکردنی ببینید، بی نهایت عصبانی و متنفر هستید.
نمیخواهم بگویم این احساسات طبیعی نیست؛ هدف بازی the last of us 2 همین بوده است، اما اینکه ناتی داگ قصد داشته تا صرفا شما را عصبانی کند و تخم نفرت را در دلتان به شیوهی بی رحمانهای بکارد، کاملا یک نگاه عجولانه خواهد بود. نیل دراکمن تا به الان که اپیزود دوم بازی the last of us 2 منتشر شده، تبحر خودش را در زمینه چینی و استفاده از استعارات قوی ثابت کرده است. دوباره برگردید به تریلر نوازندگی الی تا متوجه شوید همانطور که الی برای باز کردن درب خانهی جوئل مضطرب و ناراحت بود، برای نواختن گیتار نیز دچار همین حالت روانی میشود و انگشتانش را مشت میکند تا اضطرابش را کنترل کند. (فرضیه اپیزود اول ما که گیتار نماد به یادآوردن نفرت و انتقام الی است، در اینجا ثابت میشود).
به ورود جوئل به کلبه دقت کنید، به پس زمینهی سفید و نورانیاش که همیشه در مدیوم سینمایی، ورود معنوی یک فرد به یک مکان بوده و هست! جوئل هم دقیقا بعد از نواختن گیتار سر و کله اش پیدا میشود تا ما با نفرت درونی الی آشنا شویم. هرچند در نگاه اول هیچوقت فکرش نمیکردیم که سرچشمهی این نفرت میتواند ناشی از مرگ شخصیت اصلی داستان نسخهی قبلی باشد.
اگر مشغول بازی کردن the last of us part II هستید به هیچ وجه از اسناد و مدارک مختلف محیط بازی به راحتی نگذرید، بخصوص دفترچهی خاطرات الی که در این اپیزود به نقش پررنگ دینا برای دلگرمی و دیوانه نشدن الی اشاره میکند. (اگر نمیتوانید محتوای کاغذهارو بخوانید، از ترجمه اپیزودهای فارسی شو استفاده کنید). دینا برخلاف الی در نسخهی قبل که نقش معنی و هدف بخشیدن به روزمرگی جوئل را داشت، در نقش سوپاپ اطمینانیست که الی بشدت به آن نیاز دارد تا قبل از آنکه انتقامش را از تک تک افراد درون کلبه شکنجه بگیرد، خودش از شدت افسردگی و عذاب وجدان دچار جنون و دیوانگی ناشی از دیدن و بخاطر آوردن مرگ جوئل نشود.
با تمام این تفاسیر، بازی تازه آغاز شده است، تنها حدود ۳ ساعت از بازی را تماشا کردیم و میدانیم ماجراجویی الی به همراه دینا برای انتقام مرگ جوئل آغاز شده است. میدانیم که ناتی داگ قرار نیست تنها با یک شوک هیجانی و تلخ، ما را به ادامه دادن این بازی ترغیب کند، میدانیم همچنان نمیتوانیم خودمان و نیل دراکمن را بابت هم دست شدن اجباری با قاتل جوئل ببخشیم. میدانیم که مرگ جوئل چه برای ما چه برای الی قابل قبول نیست پس باید انتقام گرفت! باید به دیدن اپیزودهای بعدی فارسی شو یا ادامه دادن این بازی درام نشست و منتظر یک سرنوشت درخور برای شخصیت باقی ماندهی محبوبمان بود و تنها به بررسی اپیزود اول و دوم بازی the last of us 2 اکتفا نکرد.
یه بازخورد بده